روزنامه جام جم- پنجشنبه 11 خرداد 1391-سیدحسین امامی- ابعاد عرفاني شخصيت حضرت امام خميني(ره) در گفتوگو با دكتر قاسم كاكايي، عرفان پژوه
كاكايي: به اعتقاد امام خميني(ره) رسالت اصلي جمهوري اسلامي، رسالت فرهنگي است و اين كه انسان را با خدا آشناتر سازد و خدا را در درون انسانها درونيتر كند
حضرت امام(ره) در شاخههاي مختلف علوم اسلامي سرآمد بودند. يكي از ابعاد شخصيتي ايشان عرفان بود كه يقينا در مديريت و رهبري آن حضرت، تاثير شاياني داشته است. معمولا عرفا از سياست كنارهگيري ميكنند، اما حضرت امام(ه) حضور در عرصههاي مختلف را در منافات با رضاي خداوند نميديدند، حتي حضور سياسي را براي دعوت مردم به خداوند بيشتر لازم ميديدند. در شناخت ابعاد عرفاني امام(ره) به گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمين دكتر قاسم كاكايي، استاد دانشگاه شیراز، پرداختيم كه اكنون از نظر شما ميگذرد. وي داراي مدرك دكتراي فلسفه و حكمت از دانشگاه تربيت مدرس است كه تحصيلات حوزوي را هم در حد اجتهاد أخذ كرده است. حضور در كنفرانسهاي مهم بينالمللي و داخلي، نگارش بيش از 70 مقاله و 10 كتاب، همچنين تسلط كامل به زبان انگليسي از وي شخصيت ممتازي ساخته است. كتابهاي «وحدت وجود به روايت ابن عربي و مايستر اكهارت» و «غياثالدين منصور دشتكي؛ منازلالسائرين و مقاماتالعارفين» از جمله آثار كاكايي است كه به ترتيب در سالهاي ۱۳۸۲ و ۱۳۸۸ به عنوان كتاب برگزيده سال جمهوري اسلامي ايران انتخاب شدند.
حضرت امام(ره) در علوم مختلف اسلامي، بويژه در فقه، فلسفه و عرفان سرآمد بودند، اما شايد ابعاد عرفاني ايشان كه مورد بحث ما در اين مجال است، زير سايه شخصيت فقهي سياسي ايشان مغفول مانده است. نظر شما در اين ارتباط چيست؟
حضرت امام خميني(ره) بحق روح الهي بودند كه در كالبد ملت ما دميده شدند. ايشان از يك جهت در ميان عرفاي جهان اسلام بيشترين توفيق را به دست آوردند و آن اين بود كه جمع كثيري از مردم را متوجه خدا كردند و به سمت خداوند سوق دادند كه تاكنون براي كمتر عارفي اين امر اتفاق افتاده و شايد اصلا اين امر در تاريخ عرفان اسلامي بيسابقه بوده است، ولي متاسفانه همان طور كه گفتيد، چهره عرفاني امام(ره) در برابر چهره سياسي مغفول مانده و شايد خود ما هم به اين مغفول ماندن كمك كرده باشيم، يعني نهتنها در سطح بينالمللي كمتر به اين چهره پرداخته شده است، ما هم بيشتر ابعاد سياسي ايشان را چه در مراسم و مناسبتهاي مختلف و در سالگردها مطرح كردهايم؛ در حاليكه خود حضرت امام(ره) فرمودند: «تحولي كه در درون اين مردم ايجاد شده است، از تحولي كه در اصل انقلاب رخ داده، بسيار بزرگتر است.» يعني امام(ره) هدف اصلي خودشان را تحول دروني انسانها قلمداد كردند.
سال 1358 يعني زماني كه هنوز چند ماه بيشتر از پيروزي انقلاب اسلامي نگذشته بود، حضرت امام(ره) در تفسير سوره حمد كه از سيماي جمهوري اسلامي پخش شد، مطالبي را فرمودند كه به اعتقاد بنده، مانيفست جمهوري اسلامي هست، يعني ايشان در همان ماههاي اول انقلاب، هدفشان از انقلاب را ايجاد حكومت بيان كردند. ايشان فرمودند اصولا حكومت يك ابزار است و ما حكومت را غير از اين نميخواهيم كه ابزاري در مسير ساختن انسان و آدمسازي باشد و اينكه انسان را به قرب الهي برساند يعني به اعتقاد ايشان، رسالت اصلي حكومت اسلامي و جمهوري اسلامي، رسالت فرهنگي است و آن، اين است كه انسان را با خدا آشناتر سازد و خدا را در درون انسانها درونيتر كند.
اگر بخواهيم اين بعد را بشناسيم و بشكافيم بايد ويژگيهاي شخص حضرت امام و ويژگيهاي مشرب عرفاني ايشان را معرفيکنيم ، به نظر شما ويژگيهاي عرفاني امام(ره) چه بود؟
ويژگي مهم حضرت امام(ره) از نظر مشرب اين است كه امام(ره) مبين و معرف عرفان ناب شيعي در سطح جامعه و دنيا بودند يعني ايشان دين و عرفان شيعي را با انسان گره زدند. ادعيهاي كه از ائمه(ع) به ما رسيده مانند شرح دعاي سحر، شرح مناجات شعبانيه و… دستمايه بحثهاي عرفاني حضرت امام(ره) است. حضرت امام اسفار اربعه (سفرهاي چهارگانهاي) را كه عرفا داشتند، هم خودشان شخصا طي كردند و واجد دستاوردهاي اين سفر شدند و هم اينكه آن را در سطح جامعه به ظهور رساندند كه سفر از خلق به حق، سفر در حق، سفر از حق به خلق و سفر در خلق در معيت حق است يعني امام(ره) ابتدا مساله جهاد اكبر را درون خودشان شروع كردند و از خود گذشتند و بزرگترين دشمن انسان را شكست دادند. امام(ره) نفس و خودخواهي را بزرگترين دشمن انسان برشمردند و تا آخرين روزهاي حياتشان، اين مساله را گوشزد كردند كه بزرگترين دشمن ما، خودخواهي و خودبيني و كبر و عجب و تمام مشكلات اخلاقي ناشي از خودبيني است. به همين علت اين جهاد اكبر در مقابل جهاد اصغر است، لذا امام(ره) جهاد اكبر را از خودشان شروع كردند و خداوند هم به ايشان عناياتي كرد و استاداني در اختيار ايشان قرار داد كه مشهورترين آنها مرحوم آيتالله شاهآبادي بودند كه امام(ره) اين سير را تا خدا طي كردند.
امام(ره) بعد از اينكه به اوصاف الهي متصف شدند و با توجه به اين كه يكي از اوصاف خدا هم غيور است، جهاد اصغر را در سطح اجتماعي شروع كردند و به سمت مردم برگشتند، آن هم نه با اين هدف كه برداشتن حكومت شاه يك هدف باشد، بلكه آن را مانعي در راه الهي شدن مردم ميدانستند و دعوت خلق كردند به خدا كه لازمهاش برداشتن اين مانعي بود كه تحت عنوان حكومت پهلوي وجود داشت و بعد براي رسيدن به اين قضيه باز هم شاگرداني تربيت كردند و درس اخلاق گفتند و هم اينكه بعدا براي اينكه مردم را در همين سطح اجتماع بپرورانند، با بحث نظريه ولايت فقيه و مسائل ديگري كه در رابطه با مرجعيت ايشان مطرح بود، فقه را در سطح جامعه آوردند يعني پشتوانه اين حركتي كه امام(ره) در زمينه فقه هم ايجاد كردند، همان عرفان عميق ايشان بود كه در اين راه شروع به كادرسازي كردند، يعني به تربيت شاگرداني پرداختند. امام صادق(ع) فرمودند كه مردم را دعوت كنيد به خدا نه با زبانتان يعني به عملتان «كونوا دُعاْْْْه اِلَي اللهِ بِغَيرِ اَلسِنَتِكُم» امام(ره) وقتي كه سير إليالله را طي كردند و متصف به اوصاف الهي شدند، توانستند الگو باشند .جوانان، عاشق امام(ره) شدند و به صفت ايشان كه صفات خداست، متصف شدند، مثلا ما تعداد زيادي خمينيهاي كوچك را ميديديم كه در جبههها ميجنگيدند و مقاومت ميكردند، نماز شب ميخواندند و به تعبير روايات «زاهدان شب و شيران روز» بودند. امام عرفان را با سياست و دين پيوند زدند و بعد هم يك عرفاني را كه عقل و شرع، آن را تاييد كند كه همان حكمت متعاليه است، ارائه كردند. به نظرم اين بزرگترين توفيق حضرت امام(ره) بود كه از جهاد اكبر شروع كردند و در صحنه جهاد اصغر هم موفق شدند.
شخصيت عرفاني امام(ره) مصداق اين توصيه قرآني است كه وقتي به شما چيزي داده ميشود، خوشحال نباشيد يا وقتي چيزي از دست ميدهيد ناراحت نباشيد، حتي بعد از 15 سال تبعيد وقتي به ايران آمدند و مورد استقبال مردم قرار گرفتند هيچ اظهار خوشحالي نكردند و مانند سياسيون ديگر از اين موفقيت كامياب نبودند.
حضرت امام(ره) واقعا فرزند اسلام بودند، بعد اصلي اسلام اين است كه بگو خدا و همه چيز ديگر را كنار بگذار يعني بحث خداست. منشأ همه ارزشها خداست، منشأ همه حقايق خداست و امام(ره) به عنوان يك عارف موحد، فرزند چنين مكتبي است و اين توفيق را پيدا كرده كه همه چيز دنيا و آخرت، غيب و شهادت، جهاد اصغر و جهاد اكبر را با چشم وحدت بنگرد، لذا امام(ره) در تكتك لحظات زندگيشان هر جا هر وقت به هر مناسبت سياسي كه سخنراني داشتند، كلمه «خدا» از زبان ايشان نميافتاد. امام(ره) اصلا دعوت به نفس نداشتند، اينكه دنبال اين باشند كه جلب قلب مردم كنند و اصلا چنين نبوده كه به خودشان دعوت كنند.
15 سال از ايران دور بودند و با اينكه غريبانه از ايران تبعيد شده بودند، اما موقع بازگشت كه مردم زيادي از ايشان استقبال كردند و شعار ميدادند، باز هم قلب امام(ره) تكان نميخورد و همان چيزي كه نسبت به خدا داشتند، فرقي نكرد. هنگام بازگشت، خبرنگاري از امام(ره) سؤال كرد اكنون كه در حال برگشت به كشور هستيد، چه احساسي داريد؟ اگر امام(ره) يك فرد سياسي و دنبال مقاصد سياسي بود ممكن بود، شعارهايي در جهت جلب قلب مردم و… بدهد اما امام(ره) فرمودند: هيچي! اين كلمه يعني اگر كسي براي رضاي خدا كار ميكند، اجرش هم با خداست و خدا هم كمك كرد كه بزرگترين توفيق كه ممكن است نصيب يك عارف و مرد خدا شود كه در تاريخ عرفان ما كمتر سابقه داشته، خداوند نصيب حضرت امام(ره) كرد كه توانست اين همه مردم و جوان را متوجه خدا كند، آن هم در محيطي كه آن همه فساد، فحشا و… وجود داشت و بستري بود تا مردم از خدا دور شوند ولي به بركت وجود اين مرد نازنين، همه مردم متوجه خدا شدند.
واقعا چنین است مطالب که گفته اید خیلی عالی و بلند است رحمت خدا برهمه ی اولیای الهی ازجمله حضرت امام خمینی. حیف که در این روزها دشمنان اصلی نظام جمهوری اسلامی؛ یعنی تحجر گرایان جون گرفته و علیه عارفان وحکیمان شب نامه پخش می کنند این جاست که این گونه بیانات شما استا گرامی برای نسل جوان و طالبان حق و حقیقت راهگشا خواهد بود تشکر فراوان ازشما
یا علی مدد
خدا رحمت کند مرحوم امام رو .امکان نداره یک تکه از سخنرانیش رو برداری که بوی خدا و اولیاء خدا نده
به طور واقع و نه خیال مردم رو به سوی خدای تعالی سوق می داد رحمت خدا بر او
استاد ومعلم عزیز سلام.
همیشه تصویری که از امام در ذهن ما، یعنی نسلی که امام را ندیده وشاید کمتر با ایشان آشنا باشد ارائه شده انسانی چون قهرمانان غیر واقعی امروز سینماهای تخیلی بوده.مثل اسپایدر من یا بت من.در حالیکه اگر سعی شود شخصیت امام را آنطور که هست و بدون هیچ تحریف و جهت گیری خاص در رسانه ها معرفی شود آنوقت میبینیم که هر جوان ونوجوان ولو اینکه این شخصیت بزرگوار را ندیده باشد واله وشیدای او میشود.
از اینکه شما این رویکرد را درپیش گرفتید و امام را آنگونه که واقعیت دارد معرفی کردید ممنون.
واقعا چنین است مطالب که گفته اید خیلی عالی و بلند است رحمت خدا برهمه ی اولیای الهی ازجمله حضرت امام خمینی. حیف که در این روزها دشمنان اصلی نظام جمهوری اسلامی؛ یعنی تحجر گرایان جون گرفته و علیه عارفان وحکیمان شب نامه پخش می کنند این جاست که این گونه بیانات شما استا گرامی برای نسل جوان و طالبان حق و حقیقت راهگشا خواهد بود تشکر فراوان ازشما
یا علی مدد
خدا رحمت کند مرحوم امام رو .امکان نداره یک تکه از سخنرانیش رو برداری که بوی خدا و اولیاء خدا نده
به طور واقع و نه خیال مردم رو به سوی خدای تعالی سوق می داد رحمت خدا بر او
استاد ومعلم عزیز سلام.
همیشه تصویری که از امام در ذهن ما، یعنی نسلی که امام را ندیده وشاید کمتر با ایشان آشنا باشد ارائه شده انسانی چون قهرمانان غیر واقعی امروز سینماهای تخیلی بوده.مثل اسپایدر من یا بت من.در حالیکه اگر سعی شود شخصیت امام را آنطور که هست و بدون هیچ تحریف و جهت گیری خاص در رسانه ها معرفی شود آنوقت میبینیم که هر جوان ونوجوان ولو اینکه این شخصیت بزرگوار را ندیده باشد واله وشیدای او میشود.
از اینکه شما این رویکرد را درپیش گرفتید و امام را آنگونه که واقعیت دارد معرفی کردید ممنون.