برچسب: غزل

مه دلربای قرآن

رمضان و ماه روزه تو عزیز گر بدانی رخ خود عیان نموده شده ماه میهمانی   مه پر ز خوان رحمت که اسیر گشته شهوت ز رسول مهربانی برسیده مژدگانی   نه …

۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ 0 دیدگاه

بر درش ناله و آهی ز دل پاک کشم

گر دهد دست به دیده ز درش خاک کشم خویش از دامگه خاک بر افلاک کشم گشته بر عقل هویٰ چیره بسان ضحاک تیغ عشق بر سر این نفسِ چو ضحاک کشم …

۲۵ دی ۱۳۹۷ 0 دیدگاه

ای دوست نگه به حالِ زارم بنما

شبی غم لشکر برانگیخته و بر همه دل و جانم هجوم آورده بود. حاصلِ دو چشم اشکبار و دلِ پُرخونم دو رباعی و یک غزل بود:   دردا که شدم تهی ز …

۲۷ خرداد ۱۳۹۷ 0 دیدگاه

یادِ ایّام در شب قدر

شبی یادم افتاد از آن نازنین که بربودی از من همه عقل و دین همان نازنینی که خُلقش «حَسَن» و مهرش نشسته است بر جان و تن همانی که با یاد و …

۱۷ خرداد ۱۳۹۷ 0 دیدگاه