برچسب: شعر

مه دلربای قرآن

رمضان و ماه روزه تو عزیز گر بدانی رخ خود عیان نموده شده ماه میهمانی   مه پر ز خوان رحمت که اسیر گشته شهوت ز رسول مهربانی برسیده مژدگانی   نه …

۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ 0 دیدگاه

بشوی اوراق اگر همدرس مایی

خوش آمد عشق و زان خوشتر نباشد به سوی حق چنو رهبر نباشد   سلیمانی ندای عشق سر داد که غیر از حق ورا دلبر نباشد   حسینت گفت : «ای فرزند …

۱۰ بهمن ۱۳۹۸ 0 دیدگاه

ماه تابان

الا ای سربلند آسمانی مرد کرمانی! «هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی»   همی خواهم که آرم وصفت اندر شعر خود اما به هر وصفی که اندیشم یقیناً برتر از آنی …

۱ بهمن ۱۳۹۸ 0 دیدگاه

رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل

«رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل»   در جنت شهادت پرواز کردی آسان اما فراقت ای جان بر ما چه گشته مشکل …

۱۳ دی ۱۳۹۸ 0 دیدگاه

شاه شمشادقدان

مست از بادهٔ حق ذکر به لب چرخ زنان چشم بابا ز پی‌اش، دیدهٔ زینب نگران شد سوی جبهه روان حیدر ثانی و جوان شاه شمشاد قدان خسرو شیرین‌دهنان که به مژگان …

۱۹ شهریور ۱۳۹۸ 0 دیدگاه

ساقی سرمست

جام بگرفته اباالفضل ز ساقیِّ الست شد سراپا همه از شورِ برادر سرمست   با لب تشنه روان شد به لب آبِ روان اشک از چشمْ روان، تیغ به کف، مَشک به …

۱۸ شهریور ۱۳۹۸ 0 دیدگاه

یا لَیتَنا کُنّا مَعَک

دیدم تو را در کربلا با کِلکِ خون کردی به پا بر لوحِ تسلیم و رضا زیباترینِ صحنه‌ها خونِ خدا! رشکِ مَلَک! یا لیتَنا کُنّا مَعَک   در آن زمین و آن …

۱۴ شهریور ۱۳۹۸ 0 دیدگاه

رایت عشق

سر را به نِی نمودی از بهر عشق رایت کردی به کربلایت صد مثنوی حکایت نی می‌زند نوایی از خاک نینوایت شوری ز نالهٔ او  بر دل کُند سرایت زان یار دلنوازم …

۸ شهریور ۱۳۹۸ 0 دیدگاه

کرده مرا زنده علی

دوش جانم گشته دل‌تنگ و ز پا افتاده بود خود ندانم از چه رو این غم مرا افتاده بود   یا چرا گشتم ملول و خسته‌دل در نیمه‌شب یا که این دل‌تنگی …

۲۸ مرداد ۱۳۹۸ 0 دیدگاه