بکندیم از پرتقال پوست را
پس از آن که از گردشِ روزگار به شعر و به فوتبال فتادم کار زخجلت دمیچند پنهان شدم ز شعر و ز فوتبال گریزان شدم شبی پند داد نازنینی مرا که پندش …
لایینامه
جهت لبخند شما و سایر عزیزان: لایینامه به پیکه شبی گفت فرزند او برایم ز بازیِّ ایران بگو شنیدم که لایّی بخوردید شما ز بازیکنی ناشناس زآسیا چنین گفت پیکه به فرزند خویش میاور …
فوتبال و عِرقِ ملّی
در نوجوانی و جوانی فوتبال بازی میکردم و یا بهتر بگویم دنبال توپ میدویدم. آن زمانها همسن و همسالهای ما فارغ از مسائل سیاسی، یک نوع عرق ملی را در قالب علاقه …