یا لَیتَنا کُنّا مَعَک
دیدم تو را در کربلا با کِلکِ خون کردی به پا بر لوحِ تسلیم و رضا زیباترینِ صحنهها خونِ خدا! رشکِ مَلَک! یا لیتَنا کُنّا مَعَک در آن زمین و آن …
رایت عشق
سر را به نِی نمودی از بهر عشق رایت کردی به کربلایت صد مثنوی حکایت نی میزند نوایی از خاک نینوایت شوری ز نالهٔ او بر دل کُند سرایت زان یار دلنوازم …
کرده مرا زنده علی
دوش جانم گشته دلتنگ و ز پا افتاده بود خود ندانم از چه رو این غم مرا افتاده بود یا چرا گشتم ملول و خستهدل در نیمهشب یا که این دلتنگی …
غمهای دیگر هیچ نیست پیش غمِ غیبت از او
کنون جمعهاست و هنگام غروب است ز غم آگاه علام الغیوب است خودت غائب ولی در دل غم توست شنیدن بوی تو از غم چه خوب است! «آن کیست کز …
چشم مگس
یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ ۚ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ ۖ وَإِن یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَّا یَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ۚ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ …
کینه بریده نالۀ حنّانه را به زور
باز هم در سوگ صدیقهٔ طاهره شعری را به اقتفای آقای حسین زحمتکش ادامه دادم: جارو نکن عزیز من این خانه را به زور بر دامنت نگیر دو دردانه را …
ظلمت به هر کرانه سراسر شروع شد
در ایام فاطمیه دو شعر از جناب سید حمیدرضا برقعی به در رثای صدیقۀ طاهره سلامالله علیها به دستم رسید. به قدری تأثیرگذار بود که قلم دست گرفتم و به اقتفای او …
بر درش ناله و آهی ز دل پاک کشم
گر دهد دست به دیده ز درش خاک کشم خویش از دامگه خاک بر افلاک کشم گشته بر عقل هویٰ چیره بسان ضحاک تیغ عشق بر سر این نفسِ چو ضحاک کشم …
یعنی خدا ز خویش کشف حجاب کند
«به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند» با یک کرشمه مس وجود تو را دیگر همی نماید و زرّ ناب کند هر آن دلی که …
احمدی و محمّد و محمود
ای گرامی نبیِّ فرخنده خلقی از دعوت تو شد زنده خاتم انبیا و هم رسلی شرعِ نورانیِ تو پاینده حقِّ ثانی و صادر اول! خلق در فهم آن چه درمانده! ای که …