همزمان با شروع ماه محرم، کتاب گلبانگ سربلندی (گفتارها و روضههای عاشورایی) تألیف حجتالاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی، عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز و استاد برجسته عرفان اسلامی از سوی انتشارات هرمس در ۴۰۰ صفحه منتشر شد.
روزنامۀ جام جم – چهارشنبه 23 آذر 1390 –بررسی ابعاد عرفانی قیام عاشورا در گفتوگو با دکتر قاسم کاکایی- کاکایی علاوه بر تدریس و نگارش آثار در حوزه عرفان و فلسفه اسلامی در خارج از کشور نیز در دانشگاه کارولینای شمالی درس کلام و تفسیر قرآن و در دانشگاه جاکارتا درس فلسفه و عرفان اسلامی خود را دایر کرده است. در مورد این اثر و دیدگاه عرفانی نسبت به عاشورا با هم به گفتوگو نشستیم که از نظر شما میگذرد. خود او میگوید این کتاب، با همه کتابهایی که تاکنون از نگارنده منتشر شده است، فرقی اساسی دارد و آن اینکه صرفا حاصل کرسی تدریس حوزه و دانشگاه نیست، بلکه محصول هشت سال منبر و روضهخوانی نیز هست. به جای آنکه تحقیق و پژوهشی محض در موضوعی خاص و به روشی فلسفی باشد، گویشی عاشقانه است؛ بیان عشق و مهری است که طی سالهای طولانی و تحت شرایط مختلف حاصل آمده است.
*ويژگی بارز حركت امام حسين(ع) چه بود؟
اگر به جريان عاشورا و نهضت امام حسين(ع) نگاه كنيم، آن چيزی كه ويژگی بارز حركت امام حسين(ع) است و آنرا شكل میدهد و متمايز میكند، بحث شهادت است، يعنی آن صفت و ويژگی كه به صورت اسم علم برای حضرت أباعبدالله(ع) درآمده «سيدالشهداء» است، يعنی سرانجام حركت كربلا و آن نقطه نهايی بحث شهادت است.
*به طور کلی چه رویکردهایی به شهادت وجود دارد؟
درباره اينکه شهادت چه هست و جايگاه آن در كربلا چگونه است؟!، چهار رويكرد وجود دارد. رويكرد اول، شهادت را لازمه جهاد میداند. یعنی امام حسين(ع) برای ايجاد حكومت در عرصه سياسی و براندازی رژيم غاصب و جاهطلب جائر يزيد، جهادی داشت و لازمه اين جهاد شهادت هم هست، يعنی در اينجا شهادت يك استراتژی است كه همراه با جهاد راه را برای ايجاد حكومت باز میكند. شما این بعد را در امثال کتاب “شهید جاوید” می بینبد. از بعد ديگر، برخی اين گونه تعبير میكنند كه شهادت يك وسيله است برای اينكه آزادگی و حريت را به دست آوريم و از كرامت انسان دفاع كنيم. اینها یادآور جمله معروف دكتر شريعتی است كه «شهادت دعوتی است به همه عصرها و همه نسلها كه اگر میتوانی بميران و اگر نمیتوانی بمير» اينجا شهادت ابزاری برای حفظ حريت و آزادگی است. در اين بعد، بيشتر بحث حماسه مطرح است. پس همان طور که گذشت بعد اول بحث سياست و بعد دوم بحث حماسه است. ولی این دو بعد، با تقریری که بیان شد، در هر مبارزه ای می تواند مطرح باشد ولو آن که فرد مبارز به دینی هم متدین نباشد.
بعد سوم اين است كه شهادت يك مرگ مظلومانه و فاجعه و مصيبتی است كه بر اهل بيت(ع) وارد آمده است. ما اين را به عنوان يك تراژدی بزرگ بشريت میبينيم و برای شهادت مرثيه میسرائيم. در بعد چهارم، شهادت اصلا ابزار و وسيله نيست، بلكه شهادت خودش غايت قصوای عرفانی است، يعنی “فنای فیالله” كه آرزوی همه عرفا بوده است و آن را با تعابيری چون فنا، سوختن، نيستی و مرگ بیان می کردند. شهادت واقعا به واقعيت درآوردن همین آرزوی ديرينه همه عرفا است. به وجهالله نظر كردن است.
اين چهار بعد، مشخصۀ حركت امام حسين(ع) که میتوان درباره آن سخن گفت؛ بعد اول بعد سياست و جهاد بود که نماد آن شمشير است، بعد دوم بعد حماسه است كه نماد آن خون است، بعد سوم بعد مصيبت و تراژدی است که نماد آن اشك است و در كربلا با با آب و خاك هم پيوند خورده است. بعد چهارم كه بعد عرفان است که نماد آن خدا است که در وجود خود امام حسین(ع) تجلی یافته است.در و عشق و ذكر با آن درآميخته است.
*در کتاب گلبانگ سربلندی شما به چه ابعادی پرداختید؟
در كتاب گلبانگ سربلندی، بنده به هر چهار بعد پرداخته و سپس این را مطرح كردهام كه رمز پايداری و جاودانگی كربلا بيشتر مربوط به كدام بعد از حركت امام حسين(ع) است. جواب همان بعد عرفانی است. لذا در این کتاب بیشترین حجم را به بعد عرفانی کربلا اختصاص داده ام. این بعد در جبهه های دفاع مقدس بیشترین نمود را داشت. از همین روی، در این اثر نقبی زدهام به جبهههای خودمان كه در آنجا چگونه بود كه رزمندگان ما می توانستند يك دوره حافظ را در جبهه بخوانند يا با مثنوی مأنوس باشند، شيران روز و زاهدان شب باشند. به هر حال، در جريان كربلا اين چهار بعد و تجلی آنها به صورت رزم و بزم به هم آميخته است. با نگاه به رجزهای امام حسين(ع)، حضرت ابوالفضل(ع)، حضرت علیاكبر(ع) و سایر شهدا از یک سو، و دعاهای شورانگيز آقا أباعبدالله(ع)، از سوی دیگر، می توانیم آمیختگی این ابعاد را بخوبی درک کنیم.
*طرح سؤال اين كتاب چیست، یعنی دغدغه اصلی شما در این اثر چه بوده است؟
اين بوده كه بالاخره بايد از چه بعدی بايد به كربلا نگاه كرد! در اين كتاب بيشتر اين موضوع تحليل شده است كه هر چهار بعد در كربلا وجود دارد راز پايداری و جاودانگی كربلا و وجه تمايز آن با هر حركت ديگر چيست.
عطار سؤال خوبی را مطرح میكند؛ اگر صرفا بعد خون و بعد مصيبت و تراژدی در میان باشد آيا اين امر مبین راز جاودانگی وتمایز كربلا باشد؟ عطار میفرمايد: «بسی خون كردهاند اهل ملامت/ ولی اين خون نخسبد تا قيامت – هر آن خونی كه بر روی زمان است/برفت از چشم و اين خون جاودانه است».
*چرا خون امام حسين(ع) جاودانه است؟
به نظر ما بعد عرفانی حركت أباعبدالله(ع) وجه بسيار ممتاز حركت ايشان است و البته هر سه بعد ديگر هم اهميت خود را دارند، ولی جاودانگی امام حسين(ع) به خاطر اين است كه به خدا پيوسته و وجهالله شده است. و «هر چه بر [زمين] است فانىشونده است*و وجه باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند.(آیات 26 و 27 سوره الرحمن)» و اين چنین است كه كربلا میتواند دست مايه سخن مولانا باشد كه: «بزن شمشير و ملك عشق بستان/ كه ملك عشق ملك پايدار است»، یعنی در سلوک امام حسین(ع) به سمت خدا میكند، شمشير زدن ایشان همان جهادی است كه عرفا به دنبال آن هستند، «بزن شمشير و ملك عشق بستان/ كه ملك عشق ملك پايدار است، حسين كربلایی آب بگذار/ كه آب امروز تيغ پايدار است». بنده در این اثر، هم بعد عرفانی و هم ساير ابعاد را تحليل كرده ام ولی بعد عرفانی در این اثر، پررنگتر است و مفصلترین فصل این کتاب، “کربلا و عشق” است که در آنجا از شعرای عرفانی و آیینی و بخصوص از مولانا و حافظ در تبيين و تشريح حركت امام حسين(ع) بسيار استفاده بردم.
به اعتقاد بنده امام حسين(ع) برای عرفا اسوه بوده و کربلا رمز جاودانگی و پايداری است. حافظ فرمود: «شب تاريك بيم موج و گردابی چنين حائل/ كجا دانند حال ما سبكبالان ساحلها». آن چيزی كه ما در شب تاريك لازم داريم “چراغ هدایت” است و در موج و گرداب “کشتی نجات” میخواهيم واین یعنی حسین(ع) كه فرمودند: «إنالحسين مصباحالهدی و سفينةالنجاة». بيشتر مطالب كتاب بنده تحليل اين مباحث است و بررسی ابعاد مختلف كربلا و آن چهار نماد شمشير، خون، اشك و خدا است كه با مسائل ديگری مانند آب، ذكر و خاك هم در آميخته است.
*به بحث هدف و فلسفه قیام عاشورا و حرکت امام حسین(ع) هم در این اثر پرداختهاید؟
يكی از مسائلی كه در رابطه با بعد عرفانی كربلا وجود دارد، بحث هدف و فلسفه حركت امام حسين (ع) است. چرا امام حسين(ع) قيام كردند؟، بحث هدف و فلسفه امام حسين(ع) در اين كتاب ذكر شده و پيوستگی حركت حضرت امام حسين با حضرت امام حسن مجتبی(ع)، بحث امر به معرف و نهی از منكر، بحث حفاظت از دين و شريعت و … هم مطرح شده است. حركت كربلا كه از معصوم سرزده، يك حركت كاملا عقلانی است. غير از اينكه وظيفه شرعی امام حسين(ع) جهاد و مبارزه است، حركت امام حسين(ع) حركتی است كه عقل نیز آنرا تأیيد میكند یعنی حركتی عقلانی است. اما در عين حال، چون از بعد عرفانی سخن میگوئيم بحث عشق هم مطرح میشود كه محرك اباعبدالله(ع) در کربلا عشق است. وقتی پای عشق به ميدان میآيد، دیگر در عشق چرا وجود ندارد، عشق لاابالی است و چرا نمیشناسد و يك نوع جنون است، البته جنون فوق عقل.
*آيا میان عقل و عشق نزاعی است و اگر هست بين كدام عقل و كدام عشق و تحليل آن چيست و چگونه میتوانيم اين دو را در قیام عاشورا با يكديگر جمع كنيم؟
نكتهای كه بنده را وامیدارد اين بحث را پر رنگتر مطرح كنم، اين است كه دو طايفه نسبت به حركت امام حسين(ع) ديدگاه خاصی را دارند بر این مبنا كه حركت امام حسين(ع) چرا ندارد و در آنجا از عقل و فلسفه نمی توان دم زد. اول كسانی هستند كه میگويند حركت امام حسين(ع) صرفا يك حركت عاشقانه است و خود را نیز هم مجنون امام حسين(ع) می دانند. اين طايفه هر نوع ديوانگی و كار غيرمنطقی و غيرعقلانی و مسائلی را كه تنشزا بوده و هيچ توجيه عقلی هم نداشته باشد تحت عنوان ديوانگی و عشق امام حسين(ع) توجیه می كنند. جوانهای زیادی را سراغ دارم كه تحليل و برداشتشان همين است و به محافلی پا گذاشتهاند كه تحليل آنان از حركت امام حسين(ع) اين است كه حرکت امام حسین(ع) يك حركت عاشقانه است و عقل آنرا نمیشناسد. وقتی بحث «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» هم به اين قضيه اضافه شود، کار سخت تر می گردد. یعنی برای آن که هر روز عاشورا و هر جا کربلا باشد و اگر میخواهيم كربلايی باشيم، بايد همواره جنگی در کار باشد و هميشه بايد خود را در سپاه امام حسين(ع) بدانيم و در جستوجوی كسانی باشیم كه نقش شمر، خولی و يزيد را داشته باشند. انگار نمیشود، پيرو امام حسين(ع) بود و كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا را قبول داشت، ولی نه فقط در صحنۀ جنگ، بلكه در كلاس درس، در محراب مسجد، در بازار و در همه جا بتوانيم با امام حسين(ع) باشيم. يك عده اين گونه هستند كه تصويری كه از امام حسين(ع) ارائه میدهند، فقط تصوير شمشير و خون وجهاد آن هم فقط به معنای خارجی آن، یعنی “جهاد اصغر” است و نه “جهاد اكبر”. عده ديگری از روشنفكران در نقطه مقابل، طايفه اول را به عنوان افراد خشونتطلب و كسانی كه خشنونت را تقديس میكنند، مورد انتقاد قرار میدهند و پا را بالاتر میگذارند و حركت امام حسين (ع) را هم حركتی میدانند كه غير از كشتن و خون چيز ديگری نمیشناسند و اين حركت را تقديس خشونت میدانند. يعنی اين هر دو طايفه، تقريبا يك هدف را برای امام حسين(ع) قائل هستند كه عقلانی هم نيست. از سر عشق و از سر جنون است. یعنی هر دو، نتيجۀ حركت امام حسين(ع) را يك چيز میدانند: خون و خشونت، اما يكی آنرا تقديس و دیگری آنرا تقبيح میكند. ما در اين كتاب خواستیم نشان دهيم كه ضمن عقلانی بودن حركت امام حسين(ع) آن نزاعی كه بين عقل و عشق است، مربوط به عقل ابزاری و دورانديش است، اما عقلی كه منور به دين و منور به انوار الهی شده باشد، راهش همان راه عشق است، لذا در اين كتاب جمع بين عقل و عشق را مطرح كردهايم.
*شما یکی از انگیزههای تدوین این کتاب را آشنا کردن جوانان با روضهها و خطابههای حماسی درباره واقعه کربلا مطرح کردید، ضرورت این امر چیست؟
آن چهار بعد کربلا که در ابتدا عنوان شد در طول تاریخ انقلاب اسلامی، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب اسلامی ظهور کرد و در هر مرحله یکی از آنها پررنگ شد و کربلا را بر همان مبنا تحلیل کردند. یعنی به طور مثال، قبل از انقلاب اسلامی بحث ایجاد حکومت اسلامی مطرح بود لذا بعد سیاسی کربلا پررنگتر میشد و کتابهای نظیر شهید جاوید در همین زمینه نوشته شد که امام حسین(ع) برای حکومت قیام کردند و حکومت را میخواستند. در جریان انقلاب بعد حماسی امام حسین(ع) مطرح شد و شعارهایی چون «مرگ با عزت و مرگ با عزت بهتر از ذلت». هم بعد اول و هم بعد دوم یک بحث ارادی را در کربلا نشان میدهد که یکی مظهرش شمشیر و دیگری مظهرش خون است. در جریان جنگ بعد عرفانی کربلا پررنگتر گشت و وارستگی از دنیا در میان رزمندگان ما رخ نمود. یکی از مطالبی نیز که در این کتاب بحث شد پیوند میان دنیا و آخرت و نقش دنیا و آخرت و رابطه آن با کربلا است، وقتی تعلقات در جبهه و جنگ کم شد بعد عرفانی جریان عاشورا خیلی قویتر خود را نشان داد، به عنوان مثال، شعر دیوان شمس مولانا «کجائید ای شهیدان خدایی/ بلاجویان دشت کربلایی» را که میخواندند، انگار یک شاعر معاصر سروده و خاص جبهه و جنگ ماست. پس در زمان جنگ بعد عرفانی کربلا تقویت شد. اما به نظر بنده، بعد از جنگ بعد فاجعه و مصیبت و تراژدی کربلا تقویت شد و جماعتی از مداحان هم این بعد را گسترش دادند و این بعد را به عنوان بعد غالب در جریان کربلا مطرح نمودند. یعنی بحث اشک ریختن محور شد. خطیب یا مداحی موفقتر است که بتواند بیشتر از مردم اشک بگیرد، به هر قیمتی. در بعد مصیبت و فاجعه نقش اراده در واقعۀ کربلا گم می شود. بیشتر از ظلم سپاه یزید سخن می گویند تا ظلم ستیزی امام حسین(ع) ، در حالی که در سه بعد دیگر که بعد عرفان، بعد حماسه و بعد سیاسی است، نقش اراده و انتخاب بسیار قوی است. بنده احساس کردم که در زمان ما به خصوص پس از جنگ، بعد تراژدی و مصیبت در کربلا به صورت بعد غالب درآمده است و بعضی وقتها حتی جعل حدیث و گفتن مسائلی که هیچ پایه و اساسی تاریخی ندارد، به خاطر اینکه دل مردم را بسوزانند و اشک بگیرند، مطرح میشود، حتی به قیمت پایمال کردن عزت اهل بیت. اما که بنده در این کتاب بیشتر بر آن بودم که حماسه و عرفان را که دستاورد امام حسین(ع) و موجب عزت اهل بیت(ع) است را بیشتر مطرح کنم نه صرف دل سوزاندن و سخن گفتن از مظلومیت امام حسین(ع) و سبعیت دشمن.
* برخی روضهها ناخواسته نوعی ضعف و ذلت را به اهل بیت(ع) نسبت میدهند، شما در این اثر سعی در برطرف کردن این آسیب داشتید، چگونه این کار را انجام دادید؟
باید بیائیم امثال رجزهای حضرت علیاکبر(ع) از یک سو و دعاهای امام حسین(ع) از جمله دعای عرفه ایشان را از سوی دیگربخوانیم و بشکافیم تا بفهمیم حماسه کربلا چه بوده است. اگر از این بعد وارد شویم، خود به خود اشک نیز جاری میشود. بنده ده وجه برای اشک ریختن برای امام حسین(ع) در این کتاب مطرح کردهام صرفا یکی از آنها آن چیزی است که مورد نظر مداحان است، یعنی همان سوختن دل و دل سوزاندن بر مظلومیت امام حسین (ع). ولی ما میتوانیم عزت اهل بیت(ع) را حفظ کنیم و کربلا را زیبا و عرفانی تصویر کنیم و در عین حال بر این زیبایی اشک بریزیم، مانند زینب(ع) که اشک میریزد و در عین حال میفرماید: «ما رأیت إلا جمیلا». براین زیبایی، بر این حماسه و بر این عرفان میتوان اشک ریخت.
بنده به برکت امام حسین(ع) به مدت هشت سال در دهۀ محرم در شیراز به همین سبک و سیاق، روضه خوانده و خلاصه ای از آن را در این کتاب آورده ام. این روضههایی که بیان شد نسبتا سبک و سیاق جدیدی هم داشته است، هرچند تمام منابع و مستندات آن قدیمی است. همچنین این روضه ها را با اشعاری مولانا، حافظ و شعرای عرفانی آمیختهایم. یعنی عرفان و حماسه، رزم و بزم در این روضه ها با هم درآمیخته اند.
السلام علیک یا اباعبدالله.
باید کتاب جالبی باشد. ان شاءالله بتوانم استفاده کنم.