“شیخ اشراق” فرزند حقیقت بزرگی به نام اسلام است

به گزارش خبرگزاری سینمای ایران به نقل از روابط عمومی همایش بینالمللی روز جهانی فلسفه، حجتالاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی، استاد دانشگاه شیراز در گفتوگویی مشروح، با اشاره به سالروز بزرگداشت شیخ شهابالدین سهروردی، به بیان برخی ویژگیها و دیدگاههای این فیلسوف وارسته پرداخت.
حجتالاسلام کاکایی، فلسفه در جهان اسلام را دارای سه شاخه اصلی “مشاء”، “اشراق” و “حکمت متعالیه” معرفی کرد و گفت: فلسفه مشاء با “ابنسینا” شناخته میشود. فلسفه اشراق نیز توسط “سهروردی” مطرح شده است و بنیانگذار حکمت متعالیه نیز ملاصدرا است.
وی با تأکید براینکه هر سه شاخه اصلی فلسفه اسلامی در ارتباط و تعامل با یکدیگر هستند، گفت: این مکاتب، محصول جریانی مستمر و تاریخی است که در جهان اسلام به برکت تعلیمات پیامبر (ص) و سعه صدر متفکران اسلامی در مطالعه و تحقیق در افکار دیگران حاصل شده است.
نویسنده کتاب “آیت حق” با اشاره به حدیث مشهور “أطلبو العلم ولو بالصین” از پیامبر اکرم (ص) گفت: تعمق و تحقیق در علوم، محصول تفکر اسلامی است که مسلمانان را به کسب دانش و معرفت سفارش میکند. چانچه پیامبر اکرم (ص) بر کسب دانش و معرفت، از هر جایی که مقدور باشد، سفارش میکند.
وی با تأکید بر اینکه سیر حکمت و دانش متفکران اسلامی، در طول تاریخ دارای پیوستگی بوده است، افزود: هر یک از مکاتب فلسفی، نقاط قوت مکتب پیشین را تقویت و نقاط ضعف آن را شناسایی و در صدد رفع آن برآمده است. به عنوان مثال، کتابهای شیخ اشراق با روش و سیاق مشائیان نگاشته شده است و او همچون ابنسینا، مباحث وجود و ماهیت را مطرح میکند، البته در صدد رفع نواقص برآمده است و منابع جدیدی را برای شناخت معرفی میکند.
“حکیم” در فلسفه اشراق، دچار “درد فهمیدن” است
در ادامه این گفتوگو، حجتالاسلام کاکایی، نوآوری شیخ اشراق در فلسفه را متکی بر اصول فلسفه مشاء دانست و اظهار کرد: سیر حکمت اسلامی هنگامی که به دوره ملاصدرا میرسد، مشاهده میشود که وی بر دو منبع مهم “شفاء” ابنسینا و “حکمت الاشراق” سهروردی حاشیههایی دارد و از رهاورد این حواشی، “حکمت متعالیه” پدید میآید و مکتب جدیدی در حوزه فلسفه اسلامی پایهگذاری می شود.
مترجم کتاب “اقتدا به محمد (ص)” با اشاره به این فرموده معصومین (ع) که “الحکمة ضالة المؤمنگ گفت: شیخ اشراق این سخن که “حکمت گمشده مومن است” را آویزه گوش داشته و به تعبیر دیگر، درد حکمت و فهمیدن را داشته است. وی، تفاوت مطرح میان فلسفه مشاء و اشراق را “دردمند بودن حکیم” دانست و گفت: “حکیم” در فلسفه اشراق، قصد فهمیدن دارد و میخواهد در سیر آفاقی خود، حکمت را دریابد تا جان خود ـ که تشنه فهمیدن است ـ را سیراب کند. اما مشائیان ممکن است؛ بیشتر به عنوان تماشاگران هستی مطرح باشند که درد حکمت در زندگیشان نباشد یا لااقل نمود نداشته باشد، اما شیخ اشراق این درد را داشته است.
شیخ اشراق میان حکمت و عرفان، پیوند ایجاد کرد
حجتالاسلام کاکایی، یکی دیگر از نکات بارز فلسفه اشراق را ایجاد پیوند میان حکمت و تصوف دانست و گفت: سهروردی، حکمت را در دو شاخه مطرح میکند. یک شاخه را غربی میداند که از فیثاغورثیان به ذوالنون مصری و سهل تستری میرسد. شاخه دیگر، شاخه شرقی است که از حکمای فارسی به بایزید بسطامی و سپس به حلاج میرسد.
وی با تأکید بر اینکه سهروردی، هم وارث سهل تستری است و هم وارث حلاج، ادامه داد: پیوند دادن فلسفه شرق و یونان با تصوف، از ابتکارات سهروردی است. مراد از ابتکار هم موضوعی ساختگی و بیاساس نیست، بلکه شهودی است که سهروردی از وحدت حقیقت داشته، یعنی “حقیقت” یک مفهوم واحد است و از هر زبانی که شنیده شود؛ باز هم “حقیقت” است. حقیقت، گاه از عقل ظهور میکند و گاهی از شهود، بنابراین باید به دنبال حقیقت باشیم.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: سهروردی هرجا که اثبات بکند، حقیقت آنجاست ـ چه در عالم ظاهر و چه در عالم باطن ـ کسب حقیقت میکند. به همین دلیل است که گاهی از زرتشت، گاهی از هرمس و گاهی از افلاطون یاد میکند.
مکاشفه و شهود در سایه دعا و نیایش با پروردگار حاصل میشود
حجتالاسلام کاکایی با اشاره به جایگاه دعا و نیایش در فلسفه اشراق گفت: سهرودی معتقد است؛ تزکیه برای نفسی که میخواهد سیر انفسی و شهود داشته باشد، بسیار مهم است. وی در مورد نفسی که فکر لطیف نداشته باشد، صراحتاً میگوید؛ اگر فعل مذمومی ـ مانند دروغگویی ـ برای کسی عادت شود، نمیتواند رؤیای صادقه ببیند و مکاشفه داشته باشد و اگر هم خوابی ببیند، خواب او نیز دروغ است.
وی با انتقاد از کسانی که قصد تخریب چهره شیخ اشراق و انتصاب او به مذاهب غیراسلامی را دارند، ادامه داد: متأسفانه برخی قصد دارند چهره ناشایستی از شیخ اشراق به نمایش بگذارند و به دلیل دعوتاش به زرتشت و خسروانیان، او را مقابل جریان اسلام قرار دهند. اما حقیقت این است که شیخ اشراق، اهمیت بسیاری برای شرع پیامبر (ص) ـ چه در بعد نظری و چه در بعد عملی ـ قائل است.
این استاد دانشگاه، با بیان اینکه اگر شیخ اشراق را “شیخ شهید” بنامیم، سخنی به گزاف نگفتهایم، افزود: شیخ اشراق، شور و اشتیاق فراوانی در مورد مسایل اسلامی دارد و به صراحت عنوان میکند؛ اگر حکمتی را ـ حتی از راه مکاشفه ـ به دست آورده باشیم، تا آن را با معیار قرآن و سنت نسنجیم، برای ما حجیت ندارد.
حجتالاسلام کاکایی با اشاره به جایگاه قرآن نزد سهروردی و اهمیت آن در فلسفه اشراق گفت: سهروردی جایگاه قرآن را آنقدر مهم میداند که میتوان گفت؛ هیچ فیلسوفی تا پیش از او، به این اندازه در گفتههای خود به قرآن بها نداده است.
وی، “شیخ اشراق” را فرزند حقیقت بزرگی به نام اسلام دانست و گفت: سهروردی، علاوه بر اینکه یک فیلسوف اسلامی است، فرزند حقیقت است و حقیقت را هر جا دریابد، آن را به مثابه پدر خود دنبال میکند. سهروردی فرزند حقیقت بزرگی به نام اسلام است.
استاد دانشگاه شیراز با بیان اینکه سهروردی کاملترین شکل و شمایل حکمت و عرفان را در وجود پیامبر (ص) میبیند، یادآور شد: سهروردی به صراحت میگوید؛ این نور حضرت ختمیمرتبت است که بر انوار حکمای پیشین حجت است.
سهروردی ناقض ادعای غربیان مبنی بر افول حکمت اسلامی است
حجتالاسلام کاکایی، شیخ اشراق را حجتی بزرگ و بارز در جهان اسلام دانست و گفت: سهروردی گفتار غربیها مبنی بر افول حکمت در اسلام پس از ابنسینا را نفی میکند. غزالی در “تهافت الفلاسفه” به فیلسوفان خرده میگیرد و به اعتقاد برخی، تیر خلاص را به فلسفه اسلامی شلیک کرده است، اما علیرغم اظهارنظر او، میبینیم که شیخ اشراق، یک استوانه عظیم فلسفی در جهان اسلام است که با ظهور خود، گفتار غزالی را نقض میکند.
وی با اشاره به انتقادات غزالی از حکمت مشاء و پاسخگویی شیخ اشراق به آن، ادامه داد: نقصانی که غزالی در حکمت مشاء احساس میکرد؛ همان مسأله تصوّف و عرفان است که خود در کتاب «مشکوةالانوار» بیان میکند و شیخ اشراق این کاستی را با طرح مباحث مربوط به انوار جبران میکند. شاید اگر غزالی «حکمتالاشراق» سهروردی را میدید، انتقاداتش بر فلاسفه پیش از خود را تعدیل میکرد.
حجتالاسلام قاسم کاکایی در پایان اینگفتوگو با اشاره به تلاشهای بیشائبه “هانری کوربن” در شناساندن فلسفه شرقی و اسلامی به جهان غرب، ابراز کرد: مرحوم کوربن با تلاش و کوشش بسیار، شیخ اشراق را به جهان غرب معرفی کرد و پس از آن بود که متفکران غربی نیز به تحقیق در فلسفه اسلامی علاقهمند شدند.
حجتالاسلام والمسلمین قاسم کاکایی، مدرس حوزه و دانشگاه و از پژوهشگران مطرح حوزه عرفان و فلسفه است. وی تاکنون کتابهای فراوانی در حوزههای پژوهشی مورد علاقه خود، یعنی فلسفه، عرفان و کلام اسلامی، به رشته تحریر در آورده است که از جمله آنها میتوان به “وحدت وجود به روایت ابنعربی و مایستر اکهارت”، “آیت حق” و “کلمه حق: شرح احوال حضرت آیتالله نجابت” اشاره کرد. آخرین کتاب وی که ماه گذشته منتشر شد، “هستی و عشق و نیستی: مقالاتی در عرفان” نام دارد.
کاکایی همچنین به دلیل تسلط بر زبان انگلیسی، چند کتاب از جمله “اقتدا به محمد (ص)” و “عوالم خیال” را به فارسی برگردان کرده است. از این پژوهشگر دینی، تاکنون بیش از 50 مقاله تخصصی به زبانهای فارسی و انگلیسی منتشر شده است.
کتاب “وحدت وجود به روایت ابنعربی و مایستر اکهارت” در سال 82 و کتاب «غیاثالدین منصور دشتکی و فلسفه عرفان» در سال 88، به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شده است.
قاسم کاکایی در اردیبهشتماه امسال موفق به کسب مرتبه استادی شد. وی علاوه بر شرکت در همایشهای بینالمللی داخلی، در دانشگاههایی همچون نیویورک، آکسفورد، کمبریج، لندن، وین، برلین، ناپل، آتن، استانبول، دمشق و باکو به ارائه مقاله پرداخته و به صورت فشرده در دانشگاههای کارولینای شمالی و کالج اسلامی جاکارتا تدریس داشته است.
به حق که از شیخ ما سهروردی به نیکویی سخن گفتید