
در اين مقاله ابتدا ديدگاه سمناني در مورد وحدت عرفاني بيان شده آنگاه انتقادات وي نسبت به نظرية وحدت وجود و شخص ابن عربي مطرح گشته و سپس در پاسخ اين سؤال كه وي چگونه ميتواند در عين عارف بودن نظرية وحدت وجود را قبول نداشته باشد، پنج توجيه و احتمال، از ضعيف به قوي، ارائه شده است. توجيه چهارم و پنجم بيش از همه مرضي نگارنده قرار گرفته و سپس اين نتيجه حاصل شده كه سمناني بيانگر وحدت شهود است نه وحدت وجود.
دکتر قاسم کاکایی، دانشیار بخش الهيات و معارف اسلامي دانشگاه شيراز
فصلنامه انديشه ديني دانشگاه شيراز، دوره اول جديد، شماره اول، (پياپي 10)،