ره میخانه و مسجد کدام است؟


دیروز در آستانه محرم کلیپی از مرحوم استاد شجریان به͏ دستم رسید که غزل زیر از عطار را با صدای زیباییش را می͏خواند تا به این بیت رسید که
برو عطار که او خود می͏شناسد
که سرور کیست سرگردان کدام است
در آستانه محرم بی͏اختیار به یاد «سرور جوانان اهل بهشت» و سر «سرگردان» او بر نیزه و «نی͏ نامه» مرحوم قیصر امین͏ پور افتادم و چکامه زیر را تقدیم ساحت حضرت اباعبدالله کردم. ابتدا غزل عطار و سپس چکامه حقیر تقدیم می͏شود:
ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است
میان مسجد و میخانه راهی است
بجوئید ای عزیزان کین کدام است
به میخانه امامی مست خفته است
نمیدانم که آن بت را چه نام است
مرا کعبه خرابات است امروز
حریفم قاضی و ساقی امام است
برو عطار کو خود میشناسد
که سرور کیست سرگردان کدام است
از آن عارف که استاد کلام است
سلوکش را خلاصه این پیام است:
«میان مسجد و میخانه راهی است
بجویید ای عزیزان کین کدام است»
بوَد کرببلا من را همان راه
کز آنجا بوی عشقم بر مشام است
حسین است ساقی میخانهٔ عشق
به دست عشق او من را زمام است
«به میخانه امامی مست خفته است
نمیدانم که آن بت را چه نام است»
حسین فاطمه مر نام آن بت
ز ما بر حضرتش صدها سلام است
میان مسجد و میخانه حیران
گهی در قتلگه، گه در خیام است
گهی بر خاک تفتیده جبینش
ز شمشیرش همی شرب مدام است
فنا در نزد عارف ختم راه است
مقام بیمقامی آن مقام است
گذشت از هرچه بودش روز عاشور
فنایش زین سبب اینگونه تام است
عمارت کرده در طف وی خرابات
حریمش را کنون بس احترام است
«مرا کعبه خرابات است امروز
حریفم قاضی و ساقی امام است»
حسین است آن امام و کعبهٔ او
زیارتگاه مستان، خاص و عام است
بوَد هم مسجد و میخانهٔ من
بجز رویش مرا قبله حرام است
شباب اهل جنت راست سرور
سرش گه کربلا و گه به شام است
«سری بر نیزهای منزل به منزل»
شهید عشق و هم مخمور جام است
«برو عطار کو خود میشناسد
که سرور کیست سرگردان کدام است»
«خوشا از نی خوشا از سر سرودن»
که «قیصر» را از این رو احتشام است
زدی گلبانگ عشق و سربلندی
چو شعرت را به سر، قاسم ختام است