این جمعه هم گذشت، باز هم نیامدی

الغوث و الأمان، یا صاحب‌الزمان
دوست دارمت چه‌سان، یا صاحب‌الزمان

ای پور فاطمه، دلگرمی همه
مولای انس و جان، یا صاحب‌الزمان

فرزند نرجسی، خواهان تو بسی
ای عشق مؤمنان، یا صاحب‌الزمان

ای گُل بدون خار، آغاز هر بهار
پایان هر خزان، یا صاحب‌الزمان

بی‌صاحبیم همه، ای صاحب همه
ما را به خود رسان، یا صاحب‌الزمان

ای جان کائنات، جانهای ما همه
بگرفته از تو جان، یا صاحب‌الزمان

هم غصه‌ها نگر، هم دردها ببین
ای یار مهربان، یا صاحب‌الزمان

سالها است بی‌صدا، فریاد می‌زنیم
فقد اماممان، یا صاحب‌الزمان

افسرده است زمین، دل‌مرده است زمان
سرخورده است جهان، یا صاحب‌الزمان


عالم همه خراب، از ظلم سرکشان
ای تاج سروران، یا صاحب‌الزمان

مظلوم شد یقین، مقهور گشته دین
ای حجت نهان، یا صاحب‌الزمان

ای نور هر دو عین، طالبْ دمِ حسین
دشمن از تو دل‌گران، یا صاحب‌الزمان

ای‌ مایهٔ حیات، ای کشتی نجات
مصباح آسمان، یا صاحب‌الزمان

کشتی شکسته‌ایم، بر موج نشسته‌ایم
ای ساحل امان، یا صاحب‌الزمان

ما گشته‌ایم اسیر، یا ایهاالأمیر
از غمْ تو وارهان، یا صاحب‌الزمان

نه نور معرفت، نه شعله‌ای زعشق
در راه رهروان، یا صاحب‌الزمان

باشد که بینمت، از بهر معرفت
گسترده‌ای تو خوان، یا صاحب‌الزمان

ما تشنه‌ایم همه، آبی رسان عزیز
بر کام تشنگان، یا صاحب‌الزمان

کی باشد آن زمان، بگذاری آن قدم
بر روی چشممان، یا صاحب‌الزمان

ما شیعه منتظر، زودتر تو هم بیا
در پیش ما بمان، یا صاحب‌الزمان

ای حجت خدا! قاسم کند ندا

با چشمِ خون‌چکان: «یا صاحب‌الزمان

این جمعه هم گذشت، باز هم نیامدی
الغوث و الأمان، یا صاحب‌الزمان»

 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی مدرس حوزه و دانشگاه

دیدگاهتان را بنویسید