مظهر عصمتِ خدا، راحتِ عقل و جان و دل
در روز تولد حضرت فاطمه(ع) با اقتباس از شعر مرحوم آیت الله غروی اصفهانی سروده شد:
«دخترِ فکرِ بکرِ من، غنچهٔ لب چو واکند
از نمکین کلامِ خود، حقِّ نمک ادا کند»
دختِ نبیِّ خاتم و همسرِ شاهِ لافتی
با دَمِ آتشینِ خود بین به فدک چهها کند
ِجلوهٔ عشق و معرفت بشد عیان ز خطبهاش
اصول و هم فروع دین ز خطبهاش بپا کند
کاخ نفاق و ظلم را چنان نموده زیر و رو
دسیسههای توبهتو چنین چه برملا کند
چون به مدینه فاطمه خطبه بخوانَد اینچنین
عجب مدار زینباش چنان به کربلا کند
به تنگنای روزگار به کارِ من گِرِه فتاد
منتظرم که لطفِ حق که را گِرِهگشا کند
شنیدهام به پورِ خود بگفته فاطمه که حق
حاجتِ خانه را پس از حاجتِ غیر روا کند
حسن! عزیزِ فاطمه! گِرِهگشاست مادرت
گو که به نیمههایِ شب برایمان دعا کند
قاسم اگرچه روسیا است، لیک نه آنگونه گداست
کز سرِ روسیاهیاش، خانهٰ دوست رها کند
مظهر عصمتِ خدا، راحتِ عقل و جان و دل
بُوَد ز رویِ رأفتش نظر به سوی ما کند