یاد چمران
در روز اول مرداد ۹۹ در دانشگاه شیراز سمیناری مجازی در بررسی ابعاد شخصیت شهید چمران برگزار شد که شعر زیر در آن همایش ارائه شد:
دوباره زنده گشتی یاد چمران
همان تکشهسوار عشق و ایمان
چه چمرانی که در وصف خصالش
قلم عاجز بمانْد و عقل حیران
که تا باور نمایی جمع اضداد،
عیان بنموده چمران راز پنهان
نموده در عمل نی در نظرْ او
چه ابعاد شگرفی دارد انسان
به صحن علم و دانش بینظیر و
به میدان سیاست سرو بستان
گهی نقاش و عکاس و هنرمند
گهی چون شیرِ غرّان در بیابان
گهی در جبهه آتش میگشودی
گهی بودی به محراب او غزلخوان
چو فرموده پیامبر اطلبوا العلم
به هرجایی که باشد علم مهمان،
مکانیک و ریاضی و پلاسما
به آمریکا بخوانْد و هم به تهران
گهی یادآور نون و قلم بود
بُدی مرد کتاب و عقل و برهان
گهی در پای درس طالقانی
فرا بگرفته او تفسیر قرآن
گهی پا در زمین عشق بگذاشت
به حب، معنی نمودی دین و ایمان
کلامش آتشین و دلنشین بود
چو گشتی بهر تبلیغ او سخنران
خدا فرموده است که کلّ مردم
مرا اهلند و هم بنشسته بر خوان
و چمران از همین رو مهربان بود
به هر مردم، مسیحی یا مسلمان
برای یاری خلق خداوند
رها کردی ز خود او سر وَ سامان
به هر حزب و گروهی او سری زد
ولیکن ازتحزب بُد گریزان
چو الگویش در این عالم علی بود
رهید از بند دنیا او چه آسان
وطن حُبٓش پیامبر جزو دین خواند
وطن بودی مر او را در نِیِستان
وطن او را گلستان خدا بود
به دنیا گه مسافر گه به زندان
زمین و آسمان زو یاد دارند
به ایران و به مصر و هم به لبنان
«یکی درد و یکی درمان پسندد»
خدایش بود وی را درد و درمان
چو جانش عاشق روح خدا بود
خدا را با خمینی بسته پیمان
چو معشوقش ندای ارجعی داد
به رقصِ خون در آمد او به میدان
چو حافظ کرده جانِ عاریت را
نثار رؤیتِ مهرویِ جانان
چو مولانا سلامی داده بر دوست
به جمع مست و خیل میپرستان
برو بس کن تو قاسم این چکامه
نباشد وصف او را هیچ پایان
خمینی گفته در وصفش چه زیبا:
«شرف را بیمه کرده او به میدان
هر آنکس خواهد او زیبا بمیرد
بباید مردنش همسان چمران»