یادی از استاد علی اصغر سیف در سحر ماه مبارک رمضان
در جمع پر از شور و پر از فیض سحرگاه
یادی بشد از سیف پر از مهر به ناگاه
هر کس به زبانی سخن از خُلق نکویش
پرداخته زیبا و برازنده و کوتاه
یاد از شهدا آمد و از مدرَس آن مرد
آنگونه که برخاست از آن جمع بسی آه
چون پَهَلوی آمد به سر کار در ایران
درراه جوان دام بیفتاده و هم چاه
مصروف نمود سیف همه همت خود را
در حفظ همین نسل ز فرزندِ رضاشاه
اخلاص و ارادت چو بُدی سیرهٔ آن مرد
در راه بیاورد بسی جاهل و گمراه
با عشق حسینی چو بُدی سیر و سلوکش
بنمود به این نسل، حسین اسوه و دلخواه
با سینهزنی هیئت او هر شب جمعه
جز عشق حسیناش نبُدی راه به الله
قاسم بُدی از مهر و وفایش نه تو آگه
دیدی که بسی بوده از آن مرد چه آگاه!
یارب تو به این سیف همی روح بیفزای
هم نیز علو بخشاش و رضوان تو در این ماه