خبر گزاری مهر-اندیشه و متفکران پیشرو-50– استاد فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه شیراز در مورد کم شدن متفکران پیشرو در جهان معاصر گفت: امروز نخبگی دیگر جای خود را به خرد جمعی داده است یعنی مثل زمانهای گذشته نیست که یک نفر نخبه بتواند به تنهایی تأثیرهای زیادی در جامعه انسانی داشته باشد.
دکتر قاسم کاکایی در مورد شاخصههای متفکران پیشرو به خبرنگار مهر گفت: کلمه پیشرو یک مفهوم مبهم است و هرکسی بسته به دیدگاه خودش – که ممکن است در تقابل با دیدگاه دیگری قرار بگیرد- به آن پاسخ میدهد. متفکر پیشرو انیشه ای را مورد نظر دارد که جوهره انسان را میسازد یعنی همان معرفتی که انسانساز است و اُس و اساس انسانیت انسان را تشکیل میدهد و به انسان هویت میبخشد. بدین معنا پیامبران، فلاسفه بزرگ، مصلحان یا نظریهپردازان که به شکلی در مسائل مربوط به جهان بینی و جهان نگری دخالت دارند پیشرو محسوب میشوند.
وی افزود: از ویژگیهای پیشرو بودن یکی نبوغ وخلاقیت است که امروز ما از آن به نخبگی یاد میکنیم. دوم فرد باید در تفکر خودش حقیقتجو باشد یعنی غیر از یافتن حقیقت به چیز دیگری نیندیشد. سوم آزاد اندیش باشد یعنی از قید تقلید خودش را آزاد کرده باشد و همچنین از قید خودپرستی و خود بینی رسته باشد. ما اینها را جزو خصوصیات نخبه میدانیم بعلاوه حوزه فکریای که پیشرو بودن را تعریف میکند مربوط به مسائل کلی بشریت باشد. یعنی مسائلی که به جهان بینی و نه به مسائل ریز فکری بشر مربوط بشود. بدین ترتیب امثال ادیسون با همه تأثیر گذاریشان، پیشرو محسوب نمی شوند.
کاکایی خصوصیت دیگر متفکران پیشرو را قدرت طرح مسئله ذکر کرد و اظهارداشت: یعنی خودِ هنر یافتن مسئله یک ذوق و نبوغ خاصی میخواهد که افراد پیشرو دارای این نبوغ هستند. چنان که در روایتی آمده که ” خوب سؤال کردن نصف علم است”. این مسئله بسیار مهم است. بسیاری از ما حتی درتشخیص اینکه مسئله چیست ناتوانیم تا چه رسد به جواب. دیگراینکه متفکر پیشرو باید توان حل مسئله را از کوتاهترین و روشن ترین راه باید داشته باشد.
کاکایی درمورد شیوه مواجهه و تعامل با این متفکران پیشرو هم گفت: چنانکه در تعاریف گفته شد فرد پیشرو آزاد اندیش و نخبه است و طرح مسئله و سؤال جدید میکند. او فرضیه های جدیدی ابداع میکند که چه بسا ممکن است با آن چیزی که ما از پیش به آن باور داریم مقداری ناسازگار باشند. لذا ممکن است که فرد پیشرو بعضی از ساختارهای ذهنی ما را بشکند چنانکه انبیا و مصلحان بزرگ کارشان درتاریخ همین بود که بعضی از ساختارهای ذهنی مردم را میشکستند.
وی ادامه داد: اگر میخواهیم با افراد پیشرو تعاملی داشته باشیم باید دارای سعه صدر باشیم یعنی بایستی همیشه پذیرای این باشیم که انیشه جدیدی که برایمان خلق میشود ولو اینکه با همه پیشینه ذهنی ما در تضاد باشد ممکن است واقعیت داشته باشد. لذا خود را برای پذیرفتن حق آماده کنیم یعنی حقجو باشیم. دیگر اینکه آنان را سرمایههای خودمان بدانیم که هدیهای از جانب خداوند هستند و افکارشان استعدادهای الهی بدانیمکه در ایشان بروز کرده است .به چشم رقیب به آنها نگاه نکنیم و استعدادهای نخبهها را بشناسیم و راههایی در پرورش روحیه نخبگی در پیش بگیریم که بیشترین بهره را از استعداد آنها که موهبت الهی است ببریم.
این محقق و پژوهشگر حوزه فلسفه و عرفان اسلامی در مورد کم شدن متفکران پیشرو در جهان معاصر همچنین اظهار داشت: پاسخ به این سؤال با توجه به تعبیر و ویژگیهایی که برای پیشروبودن عرض کردم، مثبت است. امروز نخبگی جای خود را به خرد جمعی داده است یعنی مثل زمانهای گذشته نیست که یک نفر نخبه بتواند به تنهایی تأثیرهای زیادی در جامعه انسانی داشته باشد. من به خوب یا بد بودن این مسئله کاری ندارم اما خرد جمعی جای نخبگی را پر کرده است. لذا امروز در نظام آموزش و پرورش دنیا، نخبهپروری کم شده و بیشتر همت و حمیت بر پرورش خرد جمعی قرار گرفته است.