
اين جستار بر آن است تا از بازشناخت و وارسي كاربردهاي مفهومي عرفان، در رويكردي پديدارشناختي و با فرض اينكه عرفان در ذات خود پديدهاي است انفسي كه عموماً فهم بسيط و مجملي از آن دارند، به ايضاح مفهومي عرفان نزديك گردد و چنانكه مقتضاي اين رويكرد است، بعد از بازشناسي ابعاد، اجزا و ويژگيهاي اين پديدة پرابهام، فروع و اصول آن را معلوم گرداند، و در نهايت از اين همه، به جوهرة اصيل و اصلي عرفان عبور كند. از جمله نتايجي كه از اين بررسي فراهم آمده اينهاست: عرفان را در زبانهاي گوناگون و با نامهاي مختلف دستكم به شش مفهوم كلي فهم كرده و به كار بردهاند كه هر كدام شامل تقريرها و تلقيهاي مختلفي است.عرفان را به مثابة آموزه، تجربه علم، راه نجات، نوعي معرفت ويژه، فرآيندي از تغيير و تحول فهم كردهاند. اين كاربردها حكايت از وجود دو بعد معرفتي و وجودي ـ انفسي براي عرفان دارد. و نيز معلوم ميكند عرفان مشتمل بر مؤلفههايي همچون، تجربهاي مستقيم از حقيقت، فرآيند سير و سلوك، آموزههاي نظري و عملي، و ويژگيهايي مانند توصيفناپذيري، گرايش به تفسير معنوي و وحدانيِ هستي، رازوارگي و مؤلفهها و ويژگيهاي فرعي ديگر است. عرفان در ذات و جوهرة خود همانا نوعي معرفت مستقيم و تحققي (وجودي) به حقيقت وحداني هستي ميباشد. اين بررسي، مؤلفهها و ويژگيهاي فرعي و عارضي عرفان را بازشناخته و دورنمايي از شبكة مفهومي عرفان فراهم آورده است
قاسم كاكايي – علي موحديان عطار
فصلنامه انجمن معارف اسلامی ایران ، شماره 2 ، بهار 1384
negahi padidar shenasane be karbordhaye mafhomi erfan.pdf.pdf