نسبت بین اسلام و عرفان

گروه انديشه: يکي از اساتيد فلسفه دانشگاه در همايش ”عرفان، اسلام، ايران و انسان معاصر- نکوداشت شهاب الدين سهروردي”، عارف را کسي عنوان کرد که اسما الله را حس ميکند ، سخن خدا را شنيده و خدا را مي بيند
به گزارش خبرگزاري شبستان، به نقل از ستاد خبري همايش ”عرفان، اسلام، ايران و انسان معاصر”، دکتر قاسم کاکايي، در اين همايش، سهروردي را وارث تصوف ايراني دانست که چيزي جز ترجمان معنويت اسلامي نيست و گفت: دو گروه ”مستشرقين و روشنفکران مشرق زده” و ”متهجرين مذهبي” بين عرفان و اسلام رابطه اي نمي بينند.
وي اسلام را مجموعه اي از تعاليم نظري و عملي دانست که در فرايند رسالت ، توسط حضرت محمد و از طرف خدا نازل شد و براي هدايت انسان در بشر تجلي پيدا کرد و افزود: عرفان نيز ادراک خداوند و امور غيبي از طريق مشاهده قلبي است که در فرايند سير و سلوک حاصل مي شود.
کاکايي با تاکيد بر آنکه دين درجاتي دارد، اظهار داشت: اسلام نخستين مرحله است و در درجات بالاتر به ترتيب : ايمان احسان، تقوا و يقين قرار دارند در اين صورت فردي مي تواند مسلمان باشد ولي مومن نباشد.
همچنين يقين هم درجاتي دارد ايمان هم درجاتي دارد.
آيا همه ما ايمان به غيب داريم؟ آيا همگان ”عين اليقين” و ”حق اليقين” داريم؟ درجات آن متفاوت است . متقي به غيب و آخرت ايمان دارد.
اين استاد فلسفه با بيان اينکه عارف کسي است که سخن خدا را مستقيم شنيده و وجه خدا را مي بيند اظهار داشت: عارف اسماء خدا را حس مي کند و آن را در همه چيز مي بيند و به اين ترتيب مي تواند به خدا نزديک شود. در اين صورت است که اگر کسي بخواهد به خدا نزديک شود فاصله اي با خدا نخواهد داشت يعني خدا يافتني و خيلي نزديک است و آيا اين اسلام غير از عرفان است؟
وي با بيان اين جمله از حضرت امام سجاد مبني بر اينکه: خدايا کيست که طعم محبت تو را چشيده باشد و کس ديگر را انتخاب کند” در ادامه گفت: در اين معنا عارف کسي است که حلاوت ايمان را چشيده باشد و اگر خدا درون کسي جاي گرفت ديگر نمي تواند ساکت بنشيند و انگشت نماي مردم مي شود. زيرا او ”واله” است يعني شيفته اي که حالت ديوانگي در او ديده مي شود .
کاکايي با بيان اينکه اصطلاحات تصوف و عرفان منشايي قرآني دارند تصريح کرد: اگر کسي در عرفان پا گذاشت ، به درجاتي از يقين مي رسدکه قرآن برايش واضح مي شود. زيرا قرآن بطن هاي مختلف داشته و همه اين درونيات برايش آشکار مي شود.
دکتر کاکايي با تاکيد بر آنکه فلاسفه ، متکلمان، فقها و حتي ظاهر گرايان قرآن را تاويل کرده اند، با نقل سخني از ابن عربي عرفا را کمترين کساني دانست که قرآن را تاويل کرده اند، زيرا عارف بطن اسلام و قرآن را مي بيند و در حقيقت عرفان اسلامي از بطن اسلام جوشيده است
وي اسلام را مجموعه اي از تعاليم نظري و عملي دانست که در فرايند رسالت ، توسط حضرت محمد و از طرف خدا نازل شد و براي هدايت انسان در بشر تجلي پيدا کرد و افزود: عرفان نيز ادراک خداوند و امور غيبي از طريق مشاهده قلبي است که در فرايند سير و سلوک حاصل مي شود.
کاکايي با تاکيد بر آنکه دين درجاتي دارد، اظهار داشت: اسلام نخستين مرحله است و در درجات بالاتر به ترتيب : ايمان احسان، تقوا و يقين قرار دارند در اين صورت فردي مي تواند مسلمان باشد ولي مومن نباشد.
همچنين يقين هم درجاتي دارد ايمان هم درجاتي دارد.
آيا همه ما ايمان به غيب داريم؟ آيا همگان ”عين اليقين” و ”حق اليقين” داريم؟ درجات آن متفاوت است . متقي به غيب و آخرت ايمان دارد.
اين استاد فلسفه با بيان اينکه عارف کسي است که سخن خدا را مستقيم شنيده و وجه خدا را مي بيند اظهار داشت: عارف اسماء خدا را حس مي کند و آن را در همه چيز مي بيند و به اين ترتيب مي تواند به خدا نزديک شود. در اين صورت است که اگر کسي بخواهد به خدا نزديک شود فاصله اي با خدا نخواهد داشت يعني خدا يافتني و خيلي نزديک است و آيا اين اسلام غير از عرفان است؟
وي با بيان اين جمله از حضرت امام سجاد مبني بر اينکه: خدايا کيست که طعم محبت تو را چشيده باشد و کس ديگر را انتخاب کند” در ادامه گفت: در اين معنا عارف کسي است که حلاوت ايمان را چشيده باشد و اگر خدا درون کسي جاي گرفت ديگر نمي تواند ساکت بنشيند و انگشت نماي مردم مي شود. زيرا او ”واله” است يعني شيفته اي که حالت ديوانگي در او ديده مي شود .
کاکايي با بيان اينکه اصطلاحات تصوف و عرفان منشايي قرآني دارند تصريح کرد: اگر کسي در عرفان پا گذاشت ، به درجاتي از يقين مي رسدکه قرآن برايش واضح مي شود. زيرا قرآن بطن هاي مختلف داشته و همه اين درونيات برايش آشکار مي شود.
دکتر کاکايي با تاکيد بر آنکه فلاسفه ، متکلمان، فقها و حتي ظاهر گرايان قرآن را تاويل کرده اند، با نقل سخني از ابن عربي عرفا را کمترين کساني دانست که قرآن را تاويل کرده اند، زيرا عارف بطن اسلام و قرآن را مي بيند و در حقيقت عرفان اسلامي از بطن اسلام جوشيده است
با سلام.
آقای کاکایی منظور شما کدام اسلام است ؟؟؟؟ اسلام عربی؟؟؟؟؟ یا اسلام خدائی!!!
تنها ديدگاه جهاني براي آينده اسلام است. دين, صلح و دوستي. ولي سوال اينست کدام اسلام؟
اسلام خدائي (جهان وطني) يا اسلام عربی (قومي گرائي و ملي گرائي)
سوره ال عمران آيه 19 دين نزد خدا اسلام است…
سوره ال عمران آيه 85 کسي که جز اسلام را بعنوان دين بپذيرد از او پذيرفته نمي شود.
پس مي بينيم دين نزد تمام پيام آوران اسلام بوده و حضرت محمد(ص) اولين عربي است که به اسلام ايمان مي آورد. انعام آيه 14 و 163 الزمر آيه 11-12
در رابطه با اسلام
کلمه اسلام از شهر اورشليم گرفته شده (Urshalem). در زمان حضرت ابراهيم سفر پيدايش باب 14 آيه 18ملک صديق و ملک ساليم نان و شراب بيرون آورد و او کاهن خداي تعالي بود.
سور انعام 127-
آنانراست خانه سلام (دارالسلام )نزد پرورگار خویش و اوست دوست ایشان بدانچه
بودند میکردند.
یونس25
25- و خدا میخواند به سوی خانه سلام ( اورشلیم) و هدایت کند هرکه را خواهد به سوی راهی راست.
کلمه اسلام در زبان عبري به معني صلح (Peace) مي باشد و آن تائيد مي شود با عبرائيان باب 7 آيه 2
همانطور که مي بينيم در زمان حضرت ابراهيم Urshalem در زمان حضرت عيسي Jerusalem در زمان حضرت محمد(ص) Mosalem و هر سه در کلمه سلام مشترک مي باشند.
پس همانطور که مي بينيم يهوديت و مسيحيت و محمدي شاخه اي از اسلام است.
سوره حج آيه 78
خداوند براي شما در دين بيچارگي قرار نداده است اين آئين پدر شما ا براهيم است او شما را مسلمان ناميده است تا قبل از آن که اين شريعت (منظور حضرت محمد) آمده باشد.
اورشليم يا بيت المقدس
کنعانیها اولین گروه موحد در این منطقه بودند اند که در این سرزمین میزیسته اند و آنرا (اورسالم) ناميدند.اورسالم نامي تركيبي از دو واژهي «اور» و «سالم» است.
«اور» كلمه اي سومري به معناي شهر است و در زبان عبري نيز اور را آتش،روشنايي و مقدس ترجمه كردهاند. اين واژه را در كلماتي چون اورميه (آب مقدس)، اورمزد (روشنمقدس) نيز ميتوانيم مشاهده بكنيم. «سالم»نيز به مفهوم صلح،سلامتي و آرامش ذكر شده. تركيب اين دو واژه اورسالم را نتيجه ميدهد كه به معناي شهر سلامتي و صلح و آرامش است.
اورسالم نزد يهود به “يروشالايم” (יְרוּשָׁלַיִם) و فراعنه به “اوشامام” و يونان و روم به “هيروسوليما” و نزد غرب به “جروسالم”(Jerusalem) * (Holy land) شهرت يافت. مسلمين و اعراب آن را بيت المقدس (شهر قدس) ناميدند كه همان ترجمهي اورسالم (مدينة السلام) است. اين شهر در طول تاريخ نامهاي ديگري چون ارين ئيل، ايليا، بيت هميقداش، ايلياكاپيتولينا را نيز به خود ديده است كه در حال حاضر استعمال نميشود.
خلاصه ای از وبلاک mrmahdi.blogfa.com یا سایت http://www.salamtwo.com
با تشکر : م- مهدی