قاسم كاكايي: ترجمهي فلسفي بي در و دروازه است

حجتالاسلام دکتر قاسم كاكايي با بيان اينكه عضو كپيرايت نبودن، حوزهي ترجمهي آثار فلسفي را بي در و دروازه كرده و هر كس از راه ميرسد، ترجمه ميكند، براي تشخيص نيازهاي ترجمهي فلسفي متناسب با جامعه، به تأسيس نهادي در اين زمينه تأكيد كرد.
استاد فلسفهي دانشگاه شيراز در گفتوگو با خبرنگار بخش حكمت و فلسفهي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: پيش از انقلاب، توجه به آثار فلسفي محض بود؛ يعني فلسفههاي محض را كه فلسفهي غرب ميناميم، ترجمه ميشد و در اين ترجمهها نيز فيلسوفان مشخصي در حوزههاي مختلف فلسفهي غرب مد نظر بودند و بيشتر آنها ترجمه ميشدند؛ اما پس از انقلاب و تا حدودي در آستانهي انقلاب، كارهايي از هانري كربن و ايزتسو ترجمه و به فلسفهي اسلامي توجه خاصي شد و رفته رفته ترجمهي آثاري از مستشرقان و متفكران غربي كه به مسائل اسلامي و عرفاني توجهي داشتند، شروع شد.
او افزود: در چند دههي اخير ضمن توجه كردن به سنت فكري فلسفهي اسلامي، ترجمههاي آكادميك خوبي از فلسفهي غرب انجام ميشود.
كاكايي علت ترجمهي محدود آثار فلسفهي اسلامي را ناشي از نبود تأليفهاي پرشمار در اين حوزه دانست و تأكيد كرد: در داخل كشور و محافل آكادميك، به تأليف آثار فلسفهي اسلامي توجهي نميشود و تنها غلامحسين ابراهيمي ديناني است كه در تبيين آراي فلاسفهي اسلامي و شرح آنها نگاهي نو دارد. جلالالدين آشتياني و آيتالله جوادي آملي نيز در حوزهي فلسفهي اسلامي فعاليتهاي جدي داشتهاند؛ اما در بين انديشمندان غربي، كارهاي آكادميك بيشتري نسبت به فلسفهي اسلامي انجام شده است، كه مهمترين آنها، فعاليتها و پژوهشهاي هانري كربن، ايزتسو، سيدحسين نصر، آنه ماري شيمل و ويليام چيتيك هستند.
وي رويكرد بازاري به ترجمهي آثار فلسفي را نقد كرد و گفت: ترجمهي آثار فلسفي به نظر بيشتر يك سمت و سوي بازاري دارد. فلسفه در عين حالي كه يك علم انتزاعي و مستلزم انديشيدن عميق است، از سويي نيز عمومي كردن آن با رويكرد بازاري، اصالتش را زير سؤال ميبرد و متأسفانه برخي از مترجمان سعي ميكنند آثار فلسفي را ترجمه كنند كه بفروشند و چنانچه نويسندهاي مورد توجه جوانان است، او را بارها ترجمه ميكنند. در حاليكه ضرورت دارد مترجمان براي پر كردن خلاءهاي حوزهي انديشه تلاش كنند تا بتوانند افق والاتري را در برابر جامعه بگشايند؛ بنابراين ضرورت دارد مترجمان به ترجمهي آثار پراهميت توجه كنند.
كاكايي يادآور شد: اگر سازماني وجود داشته باشد كه با همكاري جريانهاي فرهنگي و نهادهاي آموزش عالي، زمينهاي را براي انديشيدن دربارهي خلاءها فراهم آورد، ميتواند اولويتهاي ترجمهي آثار فلسفي را تبيين كند و سفارش ترجمهي آن را بدهد؛ البته به شرطي كه دست مترجمان را نبندند؛ اما به آنها خط بدهد و دائم با انديشههاي تازهي جهان غرب و مترجمان در تماس مستقيم باشد.
اين پژوهشگر فلسفه توجه به مترجمان قوي و شايسته را ضروري دانست و بر اتخاذ تصميماتي براي كنترل ترجمه تأكيد كرد و افزود: چگونه كسي كه گواهينامه ندارد، اجازهي رانندگي ندارد؛ پس در حوزهي ترجمه هم كسي كه صلاحيت ندارد، نبايد اقدام به ترجمه كند.
او نيازسنجي براي ترجمهي آثار را مهم ارزيابي كرد و گفت: بخشي از نيازهاي ترجمهي آثار فلسفي را نهادهاي مدني و جامعه تشخيص ميدهند و آنها را مطرح ميكنند. بخشي از اين را كه به ترجمهي چه آثاري نياز است، رويدادهاي اجتماعي و شرايط تاريخي رقم ميزنند و بخش ديگر اين موضوع نيز به انديشمندان برميگردد كه چقدر آگاهانه اقدام به ترجمهي آثار كنند.
او معتقد است: ما در ترجمهي آثار عميق فلسفي كه در غرب وجود دارد، كار چنداني نكردهايم و به طور جسته و گريخته، مترجمي بر اساس علاقهاش اثري را ترجمه كرده و ترجمهها بسيار پراكنده بوده است. از سويي نيز مترجمان قوي براي ترجمهي آثار كلاسيك غرب نداشتهايم. در عين حال، معدود مترجمان خبره آثار خوبي را به جامعهي فلسفي ايران معرفي كردهاند.
او در پايان با انتقاد از كساني كه در حوزههاي غيرفلسفي تخصص دارند و به ترجمهي آثار فلسفي اقدام ميكنند، از نپيوستن ايران به قانون كپيرايت به عنوان عامل بيدر و دروازه شدن ترجمه، بويژه ترجمههاي فلسفي، ياد كرد.
خبرگزاري دانشجويان ايران – تهران
سرويس: فرهنگ و ادب – حكمت و فلسفه
1387/02/10