دکتر کاکایی در همایش بین المللی “عرفان اسلامی”

در آستانۀ سالروز رحلت حضرت امام خمینی، نخستین همایش عرفانی انجمن عرفان اسلامی ایران تحت عنوان «عرفان اسلامی، نظر و عمل» با محوریت دیدگاههای عرفانی حضرت امام خمینی، یازدهم خردادماه، با همکاری دانشگاهها و مؤسسات علمی فرهنگی لبنان در هتل لاله تهران برگزار شد.
انجمن علمی عرفان اسلامی ایران به ریاست دکتر فاطمه طباطبایی، برنامه ریزی برای برگزاری این همایش را از سال 1391 آغاز کرده بود. دکترعلی شیخ الاسلامی، دکتر غلامحسین دینانی، دکترقاسم کاکایی، دکتر شاهآبادی، پروفسور یحیی بونو، دکتر نجفقلی حبیبی، دکترهادی وکیلی و خانم منصوره شایسته از ایران و پروفسورویکتور کک رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات جهان عرب، شیخ شفیق جراده، دکتر عقیقی، خانم دکتر صلوح و خانم دکتر ملاعب، پروفسور حسیکی، آقای زراقط و آقای موسوی، دکتر رحمتی، دکتر طربی نیز از لبنان به سخنرانی در همایش عرفان اسلامی، نظر و عمل پرداختند.
این همایش با پیام تصویری حضرت آیتالله جوادی آملی آغاز شد. در این همایش از مقام علمی حضرت آیتالله حاج شیخ یحیی انصاری شیرازی تقدیر شد. در حاشیه این همایش، نمایشگاه کتابی از تألیفات اعضای انجمن در محل همایش برگزار شد
دکتر قاسم کاکایی سردبیر مجله علمی-پژوهشی پژوهشنامه عرفان که از سوی این انجمن منتشر میشود با مقالۀ « معناي زندگي از ديدگاه عرفان اسلامي با تكيه بر ديدگاه امام خمینی» در این همایش شرکت کرده بود. وی در سخنرانی خود گفت:
يكي از مباحثي كه امروزه در فلسفهي دين مطرح است مسألهي «معناي زندگي» است. همين مبحث به شكل ديگري در «فلسفهي اخلاق»، «فلسفهي ذهن» و « روانشناسي» مطرح شده و كم كم به صورت يكي از مسايل بنيادين درآمده است. بحث از معناي زندگي به خصوص در ميان فيلسوفان قرن بيستم و به ويژه نيمهي دوم اين قرن به اوج خود رسيد. گويي غرب با يك مسأله به نام «بيمعنايي» مواجه شده و در پي آن بود كه براي زندگي، «معنا»يي دست و پا كند. اين بحث محصول دوران مدرن است و بيشتر در غرب مطرح شده است. اکثر فيلسوفان غربي بر اين امر توافق دارند كه غرب از زماني با مسألهي بي معناييِ زندگي مواجه شد كه خدا و دين را كنار گذاشت. بسياري از اصحاب كليسا بيانيههايي منتشر كردند كه در آن آمده بود كه «آشفتگي و سرگرداني انسان در جهان مدرن ناشي از فقدان ايمان و دست برداشتن از خدا و دين است». حتي فيلسوفان ملحدي چون ژان پل سارتر نيز بر اين امر صحه گذاشته و از آن ابراز تأسف كردهاند.
در همين قرن بيستم كه اين مباحث در بين متفكران غربي در گرفته بود، در جامعهي غرب زدهي ايران، كه ميرفت با تقليد كوركورانه از غرب، به همان بيماري «بيمعنايي»اي گرفتار آيد كه فيلسوفان غرب بدان اشاره كردهاند، انديشمند بزرگي به نام سيد روح الله موسوي خميني ظهور كرد. وي تنها راه نجات از اين بيماري را بازگشت به دين دانست. او عارفي بود از تبار همهي عرفاي بزرگ جهان اسلام؛ همانان كه چون مولانا «معنا» را منحصر در يك چيز ميدانستند: خدا
گفت المعني هو الله، شيخ دين بحر معنيهاي رب العالمين7
وی سپس به تفصیل در مورد معنای زندگی از دیدگاه عرفانی امام خمینی سخن گفت. خلاصه ای از مقالۀ دکتر کاکایی را میتوانید در روزنامۀ ایران مورخ 12/3/93 به آدرس زیر ببینید:
http://www.iran-newspaper.com/?nid=5660&pid=17&type=0