حافظ در نگاه حضرت آیت الله نجابت

حضرت شمس الدين محمّد خواجه حافظ شيرازي كه در ششصدمين سنه رحلت ايشان قرار داريم ، اين بزرگوار از اجلّة علماي عصر خويش ، مدرّس كشّاف و محشي كشّاف ، مدرّس شرح مطالع و محشي شرح مطالع حسَب نوشته مورّخين در حال ايشان حتّي سماعاً شنيديم از بعض از محترمين كه اين مرد عالم ، فقيه و مفسّر بوده اند. در عصر خودشان يك دوره فقه كامل از اوّل طهارت تا آخر ديات ، يك دوره تفسير تام از اوّل بسم الله الرّحمن الرّحيم سورة حمد تا آخر قرآن مجيد را تفسير داشته اند . غاية الامر به چاپ هنوز نرسيده ، ولي أظنّ شرح مطالع را كه حاشيه مرقوم فرموده اند و تدريس مي كرده اند در دسترس واقع شده باشد. حتّي حواشي اي كه بر كشّاف كه از زمخشري است ايشان تدريس مي فرموده اند آن هم در دسترس است.
لهذا ابتداءً علم به يكتايي خدا نصيبشان شد . يعني خداوند عليّ اعلي را مقوّم و محيي و مدبّر و معلّم جميع موجودات مي دانستند . هيچ موجودي در نظر شريف ايشان علماً نبود الّا اينكه آيه اي است از آيات خدا ، نشانه اي است از نشانه هاي خدا . علم اين بزرگوار در اين جهت رسوخ پيدا كرد . لهذا علوم عربيت ايشان ، علم تفسير ايشان ، علم نحو و منطق و حكمت ايشان تحت الشعاع اين علم قرار گرفت . اين علم روز به روز در روح شريف ايشان و قلب شريف ايشان رو به نموّ بود همان طوري كه حضرت ختمي مرتبت (ص) مكرّر از خداي خودشان تقاضا مي فرمودند(( ربِّ زِدْنِى عِلماً )) ، اين مرد محترم هم مكرّر از خداوند اجلّ عالي اين علم را طلب زيادي مي كرد و در اين علم كما اينكه در بعضي از اشعار خود ايشان است:
از ثبات خودم اين نكته خوش آمد كه به جور
در سـر كـوي تـو از پـاي طلـب ننشـستم
چهل سـال رنج و غصّـه كشيـدیم و عاقبـت
تدبيـر مـا بدسـت شـراب دو سـالـه بـود
فرمود در علم خدا پرستي از ابتداي امر استقامت ورزيدم ، صبر كردم ، در هر مشكلي تحمّل كردم تا خداي اجلّ عالي مرا ( يعني حضرت حافظ را حضرت شمس الدين محمّد حافظ شيرازي ) از مرتبة علم به خداي عليّ اعلي برد بالاتر ؛ رساند به مرتبة وجد ، يعني يافته بودند كه غير از خداوند اجلّ عالي همه سراب اند . غير از خداوند عليّ اعلي همه وجدشان عاريه است ، وجودشان رو به زوال است ، وجودشان فاني شدني است ، وجودشان حتماً از بين مي رود . اگر به خداي اجلّ عالي رو آورد كسي ، قهراً بقاء خودش را تضمين كرده . اگر كسي رو به خداي عليّ عالي نبرد تضمين حيات خود نكرده . اين مطلب در ذهن و فهم و روح و قلب شريف ايشان رسوخ پيدا كرد نموّ پيدا كرد واستقامت ورزيد در مشكلات اين مسأله . لهذا خداي اجلّ عالي به ايشان علاوه از مرتبه علم و علاوه بر مرتبه وجد ، شهود عالم ملكوت و شهود عالم بالاتر از ملكوت را نصيب ايشان فرمود ؛ يعني به تمام معني در اين نشئه موجودات را كه مي ديدند نور خدا را مي ديدند . چون روايت قطعي داريم در كافي شريف است هر كس كه به نوافل اعتنا فرمود ، هر كسي كه به قرآن مجيد اعتنا فرمود ، هر كسي كه نوافل را در وضع زندگي خودش قرار داد خداي اجلّ عالي مي فرمايد من به جاي زبان او مي شوم يعني زبان او هر چه بگويد الهام من است ؛ هر چيز به گوشش برسد چيزي است كه من الهام كرده ام.
روايت شريف قطعي است كه معصوم (ع) فرموده اند:
((كُنتُ سَمعَه ، كنتُ بَصَرَه ، كنتُ لِسانَه ، كنتُ يدَه ))
خداي اجلّ عالي جناب حافظ را در اين رتبه قرار داد . يعني لسان شريف ايشان شد لسان الغيب ، يعني هر چه سخن فرموده از خودش نيست ، از مبداء اجلّ به قلب محترمش الهام مي شد.
وَ السِّلامُ عَلَيكُمْ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُه
(بر گرفته از مصاحبه با حضرت آیت الله نجابت به مناسبت کنفرانس بزرگداشت ششصدمین سال تولد حافظ در شیراز)